نیمار: کپی کردم و دریبل زدن را یاد گرفتم
روزنامه خبرورزشی / کارن فیروزی؛ نيمار، ستاره بيچون و چراي فوتبال برزيل اين روزها يك مأموريت مشخص دارد: قهرمان كردن برزيل در المپيك ريو. كاپيتان سلسائو تلاش ميكند فوتبال كشورش را به تنها افتخاري كه ندارد، برساند. او در همين راستا گفتوگوي بسيار بلندي با «مجله اكيپ» داشته كه بخش كوتاهي از آن روز گذشته منتشر شد و بخش اصلياش را امروز از نظر ميگذرانيد.
* نيمار، به عنوان سؤال اول، ترجيح ميدهي مثل زمان كودكي كه جونينيو صدايت ميكردند، به تو بگوييم جونينيو يا بگوييم ني؟
«ني» بهتر است. فقط افراد خانوادهام هستند كه من را جونينيو صدا ميكنند؛ پدر، مادر و خواهرم. براي بقيه همان نيمار يا ني.
* اين روزها به شدت درگير بازيهاي المپيك هستي و گفتهاي كه هر مدالي به غير از مدال طلا به برزيل برسد، برايت يك شكست است. حالا اگر مدال طلاي المپيك را ببري، از چه كسي تشكر ميكني؟
فقط از خدا تشكر ميكنم.
* برزيل در حالي ميزبان المپيك شده كه درست مثل دو سال پيش و زمان برگزاري جام جهاني، اين كشور هنوز در بحران است. فكر نميكني اين موضوع مسئوليت شما را سنگينتر كرده است؟
فوتبال و سياست چيزهاي متفاوتي از يكديگر هستند. ميدانم برزيل دوران سختي را سپري ميكند ولي كار من بازي كردن فوتبال است. از اين موضوع گذشته، اهميت اين موضوع را به خوبي ميدانم كه نتايجي كه در المپيك ميگيريم در سراسر برزيل دنبال ميشود و تأثيرگذار است.
* هنوز هم مدام به مصدوميت شديدت در يكچهارم نهايي جامجهاني فكر ميكني؟
راستش خيلي سخت است. كسي باختن را دوست ندارد، چه برسد به اينكه به آن شيوه در جامجهاني ببازي. براي من شرايط هنوز از بقيه سختتر بود؛ در خانه زنداني شده بودم و كاري از دستم برنميآمد… ولي خب، هرچه كه بود، گذشت. الان از آن ماجرا دو سال ميگذرد و مربوط به گذشتههاست.
* به هر حال قبول داري كه آن مصدوميت ميتوانست به فوتبالت پايان دهد. به اين موضوع كه فكر كردهاي؟
بله، ميتوانست ولي خدا را شكر… خدا حواسش به من است. حواسش به من بود كه بتوانم كاري كه بهتر از بقيه كارها بلدم، يعني بازي كردن فوتبال را ادامه بدهم. وقتي به جامجهاني فكر ميكنم، فقط به اين موضوع ميانديشم كه از جام بيرون رفتم. اين تنها موضوعي است كه مثل اسب در ذهنم يورتمه ميرود.
* مثل سال ۲۰۱۴، تو دوباره بار انتظارات مردم را به دوش ميكشي. فكر نميكني خيلي روي شانههايت سنگيني كند؟
نه، مشكلي براي من ندارد. پوشيدن پيراهن برزيل مايه افتخار زيادي است. هر بار كه اين پيراهن را ميپوشم، تمام تلاشم را براي موفقيت تيم ميكنم. اول به فوتبال فكر ميكنم؛ اين كه از بازي لذت ببرم. براي اين كه بهترين باشم، سخت تمرين ميكنم و عاشق كاري هستم كه ميكنم.
* مثل اين كه فوتبال هميشه در زندگيات بوده، از همان زمان كه بچه بودي و در سائو ويسنته بازي ميكردي…
من دوران كودكي شادي داشتم؛ بازي ميكرديم و كلي لذت ميبرديم. خيلي از چيزها را نداشتيم ولي چيزي هم كم نداشتيم. فوتبال براي من مهم بود بله ولي من به درس خواندن هم فكر ميكردم. اگر ميخواستم بگذارند فوتبال بازي كنم، بايد نمرات خوبي ميگرفتم.
* حالا دانشآموز خوبي بودي؟
خيلي زرنگ نبودم ولي دانشآموز تنبلي هم نبودم.
* وقتي كه چند ماهه بودي، خانوادهات تصادف شديدي ميكنند (نيمار را زير صندلي ماشين پيدا ميكنند كه چند خراش برداشته بود). خانوادهات درباره آن روز با تو حرف ميزنند؟
نه. فقط يك بار دربارهاش حرف زدند و ديگر نخواستهاند آن داستان را برايم تعريف كنند.
* تو البته با آنها بيشتر درباره تستي كه سال ۲۰۰۵ در رئالمادريد دادي، حرف ميزني. درست است؟
آنموقع ۱۳ سالم بود و اولين باري بود كه به اروپا ميرفتم. در آن زمان راحت نبودم و احساس خوشحالي نميكردم. ضمن اينكه آنقدر بچه بودم كه نميتوانستم دور از برزيل زندگي كنم. حالت ما اورژانسي هم نبود؛ در مقايسه با اينكه فوتباليست حرفهاي شوم، اولويت اين بود كه خوشحال باشم. البته بعدها فوتباليست حرفهاي شدم و به اروپا هم برگشتم.
* يعني وادار شدي كه فوتباليست حرفهاي شوي؟ پدرت تو را وارد اين زمينه كرد؟
نه. پدرم مجبورم نكرد و گذاشت كاري كه دوست دارم را انجام دهم. با همسن و سالهاي خودم بازي ميكردم و لذت ميبردم. فوتبال يعني اينكه لذت ببري. در سانتوس من خوشحال بودم. نزديك دوستان و خانوادهام بودم و درست مثل اين بود كه در خانه خودم هستم.
* وقتي در سانتوس بودي، خيلي با روبينيو و پله كه آنها هم در اين باشگاه بودند، مقايسهات ميكردند…
مقايسه… به اين چيزها ديگر عادت دارم. اجازه ميدهم تا مردم حرفهايشان را بزنند. چه كاري ميتوانم كنم؟
* درست است كه ميگويند دريبل زدن را با كپي كردن از بقيه ياد گرفتهاي؟
بله درست است. فكر ميكنم در زندگي چيزي خود به خود اختراع نميشود و همه چيز كپي ميشود. من DVD بازيكنان زيادي را ديدم و دريبلهايشان را نگاه كردم. در زمين سعي ميكنم كارهايشان را تكرار كنم و جواب هم ميدهد.
* خب پس اسم بازيكناني كه برايت الگوي دريبلزني بودهاند را بگو. چه بازيكناني بودهاند؟
تعدادشان زياد است؛ رونالدينيو فنومنو (رونالدوي اصلي)، رونالدينيو، مسي، زيدان، كاكا… البته اگر بخواهي مثل آنها خوب باشي، فقط يك راه وجود دارد؛ اينكه تمرين كني. بايد كارهايشان را در تمرين آنقدر تكرار كني كه ملكه ذهنت شوند.
* حالا كه بحث به اينجا رسيد، درباره مثلث MSN در بارسا بگو. چه شد كه اين مثلث خيلي زود با هم جور شدند؟
ما هر سه از كشورهاي آمريكايجنوبي هستيم كه در تيمهاي ملي رقباي سرسختي براي همديگر هستيم. با اتكا به همين موضوع خيليها فكر ميكردند موفق نميشويم ولي برعكس اين همكاري خيلي زود جواب داد. سال ۲۰۱۵ همه جامها را برديم. فصل پيش هم لاليگا و جامحذفي را برديم. مسي و سوارس دو ستاره هستند و خوششانس هستم كه جزئي از تيم آنها هستم.
* قبول داري يكجوري بازي ميكني كه بازيكن رقيب تحريك ميشود و عصباني؟
(لبخند ميزند). خب چهكار كنم؟ اين موضوع كه ديگر به من مربوط نميشود.
* جو رختكن بارسا چطور است؟ با رختكن سانتوس قابل مقايسه است؟
نه، خيلي متفاوت است. البته باوركنيد در رختكن بارسا هم شلوغكاري زياد است ولي نميدانم چطور توضيح بدهم.
* خب بگو در رختكن چه كسي براي موسيقي گذاشتن رئيس است؟
همه صاحبنظرند. من هم كه به همه چيز روي مثبت نشان ميدهم. ميتوانم هر نوع موزيكي كه فكرش را كنيد، گوش كنم. در تيم ملي برزيل، رئيس سلطنتطلب اين بخش دني آلوس است. ويليان هم گهگاهي اداي رئيس را درميآورد ولي درواقع همه از موسيقي لذت ميبرند.
* و براي مد و لباس چي؟ باز هم پيرو دني آلوس هستي؟
(لبخند ميزند). نه، وقتي حرف مد و لباس ميشود، چيزهايي انتخاب ميكنم كه به من بيايند و احساس راحتي كنم.